تیراکولغتنامه دهخداتیراکو. [ ک ُ ] (اِخ ) حقوق دان و مرد بافضیلت فرانسه (1480-1558م .) که از دوستان و حامیان رابله بود. (از لاروس ).
تورکولغتنامه دهخداتورکو. (اِخ ) شهر و بندری است در فنلاند که بر کنار دریای بالتیک واقع است و 106800 تن سکنه دارد. در این شهر کارخانه ٔ بافندگی و تصفیه ٔ ذوب فلزات وجود دارد. (از لاروس ).
ترقولغتنامه دهخداترقو. [ ت َ ] (مغولی ، اِ)بافته ٔ ابریشمی سرخ رنگ . (ناظم الاطباء) : بستد زبرای قدم خسرو خاوربر بام افق شکل سراپرده ٔ ترقو. آزری (از لسان العجم شعوری ورق 289 ب ).رجوع به ترغو شود.<
ترکولغتنامه دهخداترکو. [ ت ُ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان رود زرد است که در بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز و 20 هزارگزی باختر باغ و ملک و 4 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو باغ ملک به هفتگل واقع است و20</
تاراکونزلغتنامه دهخداتاراکونز. [ تارْرا ک ُ ن ِ ] (اِخ ) ایالت قدیمی و شمالی شبه جزیره ٔ اسپانیا که قسمتی از «قشتاله » (کاستیل ) و از توابع «بلنسیه » (والنسیا) است .
تاراکونزلغتنامه دهخداتاراکونز. [ تارْرا ک ُ ن ِ ] (اِخ ) ایالت قدیمی و شمالی شبه جزیره ٔ اسپانیا که قسمتی از «قشتاله » (کاستیل ) و از توابع «بلنسیه » (والنسیا) است .