ترتانلغتنامه دهخداترتان . [ ] (اِ) اسمی است که در کتاب دوم پادشاهان (18:17)دلالت بر رئیس لشکر می نمود. (از قاموس کتاب مقدس ).
طرتانلغتنامه دهخداطرتان . [ طُرْ رَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ طرة. دو خط پشت خر و گاو دشتی که بر دو شانه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طرطانلغتنامه دهخداطرطان . [ طَ ] (معرب ، اِ) کِرم خاکی . الحیوانات المتولدة فی الارض من قبل خمج او عفونة مثل الدود. این کلمه بر حسب گفته ٔ سیمونه مأخوذ از کلمه ٔ لاتینی تردینس است که جمع آن تردو میباشد. (دزی ج 2 ص 36).
تارتنلغتنامه دهخداتارتن . [ ت َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) (از: تار+ تن ، تننده ) عنکبوت را گویند. (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). || جولاهه که بافنده ٔ جامه و اقمشه باشد. || کنایه از کرم ابریشم است . رجوع به تارتنک ، کارتن ، کارتنه و کارتنک شود.