تارخولغتنامه دهخداتارخو. (اِخ ) نام قدیمش «سمندر». قصبه ایست در 150هزارگزی شمال غربی داغستان ،و آن قرارگاه یکی از خانان قالمون بود. سکنه ٔ آن تاتار و مسلمانند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1610</span
تاریخیلغتنامه دهخداتاریخی . (اِخ ) محمدبن عبدالملک ، مکنی به ابوبکر. یاقوت در معجم الادبا آرد: چنین دانم که وی نخستین کسی است که در اخبار ادبا کتاب نوشت . (معجم الادبا چ مارگلیوث ج 1 ص 43). سمعانی در الانساب آرد: ابوبکر محمدبن
تاریخیلغتنامه دهخداتاریخی . (ص نسبی ) آنچه قابل ذکر در تاریخ باشد. قابل ضبط تاریخ . رجوع به تاریخی شدن و تاریخ شدن شود. || هر چیز منسوب به تاریخ .