تاریکانلغتنامه دهخداتاریکان . (اِ مرکب ، ق مرکب ). (از: تاریک + «َان »، پسوند زمان ) مانند: بامدادان ، صبحگاهان ، سحرگاهان ، چاشتگاهان ) بهنگام تاریکی . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 364) رجوع به «آن » در همین لغت نامه و حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین (آن ) شود.
تارکانواژهنامه آزاد(ترکی) تاریخان؛ محترم. || (ترکی باستانی) پادشاه، قوی، بزرگ؛ تارکان، به این معنی، در زمان امپراطوری خزرها نیز کاربرد فراوان داشته است. || اسم روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شیراز در استان فارس.
cloistersدیکشنری انگلیسی به فارسیغارها، ایوان، صومعه، راهرو سرپوشیده، دیر، اطاق یا سلول راهبان و تارکن دنیا، گوشهنشینی کردن، در صومعه گذاشتن
تولیلغتنامه دهخداتولی . (اِخ ) دختر سرویوس تولیوس ششمین پادشاه روم (578-534 ق . م .) و همسر تارکن جاه طلب هفتمین پادشاه روم بود. وی برای رسیدن به فرمانروائی تارکن را در قتل سرویوس تولیوس تشویق کرد و عرابه ٔ خود را از روی جسد
بروتوسلغتنامه دهخدابروتوس . [ بْرو / ب ُ] (اِخ ) لوسیوس جونیوس . یا بروتوس اول . از خطبای بزرگ روم و مسبب اصلی انقلابی که موجب اخراج تارکن ها از رم و تشکیل جمهوری گردید(509 ق .م .). پسران وی برای بازگشت تارکن ها توطئه کردند و ب