تاریخ یونانلغتنامه دهخداتاریخ یونان . [ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در آغاز یونانیان دوره ٔ نسل ها را حساب میکردند. هردوت چنین بیان میکند که دوران هر سه نسل برابر با یک قرن گردد «دنی دالی کارناس » زمان یک نسل را 27 سال میداند. دولت یونان سال اجتماعی واحدی نداشت .
تارخلغتنامه دهخداتارخ . [ رَ / رُ ] (اِخ ) بارای مضموم ، آذر بت تراش باشد. بزبان پهلوی نام آذر بت تراش است . (برهان ). بعضی گویند بفتح ثالث است و نام پدر ابراهیم علیه السلام است . (برهان ). بضم ثالث دربرهان و فرهنگ نوشته اند که بزبان پهلوی نام آذر بت تراش است
تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم
گروتلغتنامه دهخداگروت . [ گ ِ رُ ] (اِخ ) ژورژ. مورخ انگلیسی ، متولد در کلای هیل (1794-1871م .). مؤلف یکی از بهترین و قابل توجه ترین کتب درباب تاریخ یونان .
دورۀ یونانیمآبیHellenistic period, Hellenisticواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ یونان و گسترش فرهنگ یونانی از تاریخ مرگ اسکندر در 323 ق.م تا سلطۀ امپراتوری روم بر حوزۀ مدیترانه و آسیای غربی در 27 تا 30 ق.م
ایسوکراتسلغتنامه دهخداایسوکراتس . [ ت ِ ] (اِخ ) خطیب آتنی (436 - 338 ق . م ). از شاگردان سقراط و از شاگردان سوفسطائیان و احتمالاً بزرگترین معلم تاریخ یونان بود. مشهورترین خطبه ٔ او مدایح است که در آن یونانیان را باتحاد برضد ایران
قالشتانسلغتنامه دهخداقالشتانس . [ ل ِ ن ِ ] (اِخ ) از اهل نیرنج و طلسم و امثال آن . و زمان او قدیم است . او راست : کتاب الجامع فی النیر نجات و الخواص . (ابن الندیم ). فیلسوف و مورخ یونان ، متولد در النت واقع در تراکیه به سال 360 ق .م . ومتوفی به سال <span class="
دیودوروسلغتنامه دهخدادیودوروس . [ ی ُ دُ ] (اِخ ) دیودوروس لاتینی سیکولوس (فوت بعد از سال 21 ق .م .) مورخ سیسیلی . کتابی در 40 مقاله بزبان یونانی در تاریخ عالم تألیف کرد که با جنگهای گالیایی بپایان میرسد. مقالات <span class="hl"
تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم
تاریخفرهنگ فارسی عمید۱. زمان وقوع یک امر یا حادثه: در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹.۲. دانش ثبت و شرح وقایع و سرگذشت پیشینیان: معلم تاریخ.۳. دوره و زمان معین و معلوم: تاریخ صفویان.۴. نوشته و متنی در مورد وقایع و سرگذشت پیشینیان: تاریخ بیهقی.۵. (اسم مصدر) تقویم؛ گاهشماری: تاریخ هجری.⟨ تاریخ جلا
تاریخفرهنگ فارسی معین[ ع . ] 1 - (مص م .) زمان چیزی را معین کردن . 2 - (اِ.) عددی که زمان را نشان بدهد. 3 - سرگذشت ها و حوادث پیشینیان . ج . تواریخ . ؛ ~ باستان (قدیم ) دربارة ادواری از ازمنة بسیار قدیم بحث می کند و تا انقراض امپراتوری روم غربی به سال 476 م . خاتمه می یابد. ؛ ~ قرون وسطی دربارة ادواری بحث می کند که م
تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم
ماده تاریخلغتنامه دهخداماده تاریخ . [ مادْ دَ / مادْ دِ ] (اِ مرکب ) کلمه یا کلماتی که به حساب جمل مساوی تاریخ مطلوب برآید و آن کلمه یا کلمات بامعنی باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عبارت از آن است که مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعه
تاریخفرهنگ فارسی عمید۱. زمان وقوع یک امر یا حادثه: در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹.۲. دانش ثبت و شرح وقایع و سرگذشت پیشینیان: معلم تاریخ.۳. دوره و زمان معین و معلوم: تاریخ صفویان.۴. نوشته و متنی در مورد وقایع و سرگذشت پیشینیان: تاریخ بیهقی.۵. (اسم مصدر) تقویم؛ گاهشماری: تاریخ هجری.⟨ تاریخ جلا
دگرتاریخallohistoryواژههای مصوب فرهنگستانتاریخی که احتمال وقوع آن وجود داشته، اما به هر دلیل به وقوع نپیوسته است متـ . تاریخ بدیل alternative history