تازهروفرهنگ مترادف و متضاد۱. باطراوت، بشاش، تازهرخ، خوشرو، شادمان، گشادهرو، هیراد، خندان، خوشحال ≠ گرفته، مغموم ۲. بدعنق بشاشت، طراوت، خوشرویی، حسن خلق، گشادهرویی
تاجریلغتنامه دهخداتاجری . (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم وزیر خوارزم . در یتیمةالدهر چ دمشق ج 4 ص 156 اشعاری از وی نقل شده است .
خوشرو، خوشروفرهنگ مترادف و متضاد۱. بسیم، بشاش، تازهرو، خندان، خندهرو، گشادهرو، متبسم ۲. جمیل، خوشصورت، خوشگل، زیبا، قشنگ ≠ بدرو، گرفته، بدخو، ناخوشرو
بشفرهنگ مترادف و متضاد۱. دیم ۲. بسیم، تازهرو، خوشبرخورد ۳. خوش ۴. خوشمره، لذیذ ۵. بست، بند ۶. یال، کاکل