توسعاًلغتنامه دهخداتوسعاً. [ ت َ وَس ْ س ُ عَن ] (ع ق ) فراخی را. با بسط دادن معنی کلمه ای به معانی دیگر. تجوزاً. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به توسع شود.
توسعاواژهنامه آزادتوسعاً. [ت َ وَس ْ س ُ عَن] (ع ق) فراخی را. با بسط دادن معنی کلمه ای به معانی دیگر. تجوزاً. (از یادداشت های مرحوم دهخدا). رجوع به توسع شود.
سرعت توصیهایadvisory speedواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که براساس شرایط و کارکرد و مشخصات و طراحی بزرگراه، به وسایل نقلیۀ عبورکننده از بخشی از آن بزرگراه توصیه میشود
تشحاءلغتنامه دهخداتشحاء. [ ت َ ] (ع ص ) مؤنث اتشح ؛ یعنی زن خبیث النفس و حریص . (ناظم الاطباء). رجوع به تشح و تشحة شود.