تأقیتلغتنامه دهخداتأقیت . [ ت َءْ ] (ع مص ) (از «أق ت » و «وق ت ») معین کردن وقت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). وقت نهادن . (دهار). توقیت . (زوزنی ).تأجیل . (از اقرب الموارد). و رجوع به توقیت شود.
تآکیدلغتنامه دهخداتآکید. [ ت َ ] (ع اِ) دوالهایی که بدان قرپوس زین را با دو پهلوی آن بندند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). «اکائد» و «تآکید» جمع «اِکاد» است و این جمع آن نادر است . (از اقرب الموارد).
تاکيددیکشنری عربی به فارسیاظهار قطعي , تصريح , تصديق , اثبات , تاکيد , تاييد , فشار , تقلا , قوت , اهميت , مضيقه , سختي , پريشان کردن , ماليات زيادبستن , تاکيد کردن
طاقتفرهنگ فارسی عمید۱. قدرت؛ توانایی؛ تاب؛ توان؛ تاو؛ تیو: ◻︎ آن گوی که طاقت جوابش داری / گندم نبری به خانه چون جو کاری (سعدی۲: ۷۵۱).۲. بردباری.⟨ طاقت آوردن: (مصدر لازم)۱. تاب آوردن.۲. بردباری کردن.⟨ طاقت برسیدن: (مصدر لازم) = ⟨ طاقت رسیدن⟨ طاقت داشتن: (مصدر لازم
اقتلغتنامه دهخدااقت .[ اَ ] (ع مص ) معین کردن وقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تأقیت . فعل آن از باب نصر است . (منتهی الارب ). || (اِ) لغتی است در وقت . (ناظم الاطباء).