تأمیهلغتنامه دهخداتأمیه . [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) کنیزک گردانیدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأمیه ٔ جاریه ؛ امه قرار دادن آنرا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تامةلغتنامه دهخداتامة. [ تام ْ م َ ] (ع ص ) تأنیث تام .ج ، تامات . رجوع به تام و تامات و فرهنگ نظام شود.
تومةلغتنامه دهخداتومة. [ م َ ] (ع اِ) دانه ٔ مروارید. || مهره ٔ سیمین . ج ، توم ، تُوَم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دانه ٔ سیمین مانند مروارید.(از اقرب الموارد). مهره ٔ سیمین . (مهذب الاسماء). رجوع به توم شود. || گوشواره ای که در آن دانه ٔ بزرگ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج )
تومیةلغتنامه دهخداتومیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «وم ء») اشاره کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به تومئة شود.
پنهلغتنامه دهخداپنه . [ پ َ ن َ ] (اِخ ) شطی است در تسالی که از کوههای پیند سرازیر شده و دره ٔ«تامیه » را که میان «اُسّا» و «اُلمپ » واقع شده است مشروب میکند و آن را شط پلوپنز نامند و نام فعلی آن شط سلام دریا باشد. رجوع به ایران باستان ج 1 ص <span class="hl"