تبالطلغتنامه دهخداتبالط. [ ت َل ُ ] (ع مص ) به شمشیر زدن یکدیگر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). با یکدیگر شمشیر زدن . (آنندراج ). و هنگامی که سواره باشند این کلمه بکار نمی رود. (از اقرب الموارد).
تبلدلغتنامه دهخداتبلد. [ ت َ ب َل ْ ل ُ ] (ع مص ) ضدتجلد (در مرد و جنبنده ). (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تردد مرد و جنبنده در حال تحیر. (اقرب الموارد). تردد مرد در حال تحیر. (قطر المحیط). متحیر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء):علهت تبلد فی نهاء صعائد. <p class="autho
تبلادلغتنامه دهخداتبلاد. [ ت َ ] (اِ) کناره ٔچوبی دیوار. (ناظم الاطباء). چوبی که برای استحکام دیوار گذارند. (لسان العجم شعوری ج 1 ص 274 ورق الف ).
تبلیدلغتنامه دهخداتبلید. [ ت َ ] (ع مص ) متوجه نشدن بچیزی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بخل کردن و ندادن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خویشتن بر زمین زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط)(منتهی
تبلیطلغتنامه دهخداتبلیط. [ ت َ ] (ع مص ) انگشت سبابه بر گوش کسی زدن تا درد بگیرد. (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خشت یا سنگ در سرای افکندن . (زوزنی ). بلاط گستردن خانه را. (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ||