لغتنامه دهخدا
تبدی . [ ت َ ب َدْ دی ] (ع مص ) به بادیه مقیم شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بادیه نشین شدن و از مردم بادیه گشتن . (از قطر المحیط). || پدید آمدن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برآ