تبشرةلغتنامه دهخداتبشرة. [ ت ُ ب ُش ْ ش َ رَ ] (ع اِ) مرغ صفاریه . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
تبصرةلغتنامه دهخداتبصرة. [ ت َ ص ِ رَ ] (ع مص ) ایضاح . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). به اصطلاح مصنفین ، توضیح و تشریح کردن مطلبی . (فرهنگ نظام ). || بینا کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بینا گردانیدن . (فرهنگ نظام ). بینائی :</
تبصرهفرهنگ فارسی عمید۱. توضیحی که بر موادی از قانون میافزایند.۲. [عامیانه، مجاز] مطلبی که برای واضح و روشن کردن بیشتر، علاوه بر مطلب اصلی گفته میشود.
waverدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، تبصره قانون، فتور پیدا کردن، متزلزل شدن، دو دل بودن، تردید پیدا کردن، نوسان کردن
waversدیکشنری انگلیسی به فارسیموج می زند، تبصره قانون، فتور پیدا کردن، متزلزل شدن، دو دل بودن، تردید پیدا کردن، نوسان کردن
تردددیکشنری عربی به فارسیتامل کردن , مردد بودن , بي ميل بودن , متزلزل شدن , فتور پيدا کردن , دو دل بودن , ترديد پيدا کردن , تبصره قانون , نوسان کردن
تبصرهفرهنگ فارسی عمید۱. توضیحی که بر موادی از قانون میافزایند.۲. [عامیانه، مجاز] مطلبی که برای واضح و روشن کردن بیشتر، علاوه بر مطلب اصلی گفته میشود.
تبصرهفرهنگ فارسی معین(تَ ص ِ رِ) [ ع . تبصرة ] 1 - (مص م .) بینا گردانیدن . 2 - پند گرفتن . 3 - (اِمص .) توضیحی که برای روشن شدن بعضی از مواد قانون ، به آن افزوده می شود.
تبصرهفرهنگ فارسی عمید۱. توضیحی که بر موادی از قانون میافزایند.۲. [عامیانه، مجاز] مطلبی که برای واضح و روشن کردن بیشتر، علاوه بر مطلب اصلی گفته میشود.
تبصرهفرهنگ فارسی معین(تَ ص ِ رِ) [ ع . تبصرة ] 1 - (مص م .) بینا گردانیدن . 2 - پند گرفتن . 3 - (اِمص .) توضیحی که برای روشن شدن بعضی از مواد قانون ، به آن افزوده می شود.