تبکملغتنامه دهخداتبکم . [ت َ ب َک ْ ک ُ ] (ع مص ) تبکم کلام بر کسی ؛ بند گردیدن سخن بر او. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). درماندن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تبقملغتنامه دهخداتبقم . [ ت َ ب َق ْ ق ُ ] (ع مص ) دیرخیز و گرانبار گردیدن گوسپند از بار بچه های شکم . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
متبکملغتنامه دهخدامتبکم . [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) درمانده در سخن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکم شود.
متبکملغتنامه دهخدامتبکم . [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) درمانده در سخن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکم شود.