تتلیصلغتنامه دهخداتتلیص . [ ت َ ] (ع مص ) نرم و هموار گردانیدن چیزی . (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تطلسلغتنامه دهخداتطلس . [ ت َ طَل ْ ل ُ ] (ع مص ) پاک و محو شدن نبشته . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || طیلسان پوشیدن خود را. (تاج المصادر بیهقی ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). خرج متقلسا متطلساً. (اقرب الموارد).
تطلوسلغتنامه دهخداتطلوس . [ ] (ع اِ) ج ، تطلسات . طیطلوس . احکام و دستورهای کلیسا. (از دزی ج 1 ص 147 و ج 2 ص 81).
متلصلغتنامه دهخدامتلص . [ م ُ ت َل ْل ِ ] (ع ص ) نرم و هموار گرداننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). کسی که نرم میکند و ملایم میسازد. (ناظم الاطباء). رجوع به تتلیص شود.