خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تتماج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تتماج
/totmāj/
معنی
نوعی آش که با آرد گندم تهیه میکردند؛ آش سماق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تتماج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] totmāj نوعی آش که با آرد گندم تهیه میکردند؛ آش سماق.
-
تتماج
لغتنامه دهخدا
تتماج . [ ت ُ ] (ترکی ، اِ) قسمی از آش است در ترکی . (غیاث اللغات ). خوراک معروف ترکان . (کاشغری ج 1 ص 378، از حاشیه ٔ برهان چ معین ). آشی است که از سماق پزند. (انجمن آرا) (از فرهنگ نظام ) (آنندراج ). و به اصل تتم آش بوده و بعضی آن را ترکی دانند و چن...
-
تتماج
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ تر. ] (اِ.) نوعی آش که با آرد گندم می پزند.
-
واژههای مشابه
-
تُتماج
لهجه و گویش تهرانی
آش رشته
-
واژههای همآوا
-
ططماج
لغتنامه دهخدا
ططماج . [ طُ ] (اِ) رشته ٔ گردبریده . رجوع به تتماج وحاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل کلمه ٔ «تتماج » شود.
-
تُتماج
لهجه و گویش تهرانی
آش رشته
-
جستوجو در متن
-
توتماج
لغتنامه دهخدا
توتماج . [ تُت ْ ] (ترکی ، اِ) تتماج . رجوع به تتماج شود.
-
ططماج
لغتنامه دهخدا
ططماج . [ طُ ] (اِ) رشته ٔ گردبریده . رجوع به تتماج وحاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل کلمه ٔ «تتماج » شود.
-
لاقشه
لغتنامه دهخدا
لاقشه . [ ش َ ] (اِ) لاک . لاخشه . تتماج . جون عمّه . رجوع به لاخشه و تتماج شود.
-
طودماج
لغتنامه دهخدا
طودماج . (اِ) تتماج . توتماج . لاکچه . لاخشه . لخشک . جون عمه .
-
تمتاج
لغتنامه دهخدا
تمتاج . [ ت ُ ] (اِ) طعامی است معروف . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به تتماج شود.
-
لاخشته
لغتنامه دهخدا
لاخشته . [ خ ِ ت َ / ت ِ ] (اِ) نوعی از آش آرد باشد. گویند آش تتماج است . (برهان ). لاکشته و هی معرّبة. (مهذب الاسماء). تتماج . (دهار) (بحرالجواهر). لاکچه . لاکشه . (بحرالجواهر). صاحب آنندراج گوید: نوعی از آش آرد باشد و بعضی گویند آش تتماج است و سرور...