تجخیرلغتنامه دهخداتجخیر. [ ت َ ] (ع مص ) فراخ کردن سر چاه را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تجخرلغتنامه دهخداتجخر. [ ت َ ج َخ ْ خ ُ ] (ع مص ) خشک شدن و شق گردیدن گل حوض و روان شدن آب آن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء).
تزخرلغتنامه دهخداتزخر. [ ت َ زَخ ْ خ ُ] (ع مص ) پر شدن دریا از آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). پر شدن و بالا آمدن آب دریا و رودخانه . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تزخورلغتنامه دهخداتزخور. [ ت َزَ وُ ] (ع مص ) فخر کردن مرد به چیزی که دارد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (ازالمنجد) || تکبر. توعد. (از متن اللغة).