لغتنامه دهخدا
تحمیج . [ ت َ ] (ع مص ) چشم در گو افتیدن . (تاج المصادر بیهقی ). فروشدن چشم به مغاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به گودی فروشدن چشم . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). به گوی فرورفتن چشم . (آنندراج ). || تیز نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج