تخاطرلغتنامه دهخداتخاطر. [ ت َ طُ ] (ع مص ) با هم گرو بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تراهن . (قطر المحیط) : هم ُ الجبل ُ الاعلی اذاما تناکرت ملوک الرجال او تخاطرت البزل . (از اقرب الموارد).|| بلند کردن گشن دم خود را برای حمله