لغتنامه دهخدا
غراورنگ . [ غ َ اَ رَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بسیار بزرگ . اعظم . (برهان قاطع) (جهانگیری ). ترکیبی است از غر (خر؟) + اورنگ : تخت بزرگ . و این معنی را از بیت زوزنی که ذیلاً ذکر می شود استخراج کرده اند. (از حواشی برهان چ معین ). هر چیز بسیار بزرگ . (از فرهنگ شعوری ). || تخت و اور