تخصیص آشیان،تخصیص کُنامniche specializationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن یک گونه، درنتیجة انتخاب طبیعی، با ویژگیهای خاصِ زیستگاهی سازگاری بیشتری پیدا میکند
تخصصلغتنامه دهخداتخصص . [ ت َ خ َص ْص ُ ] (ع مص ) خاص گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد). || یگانه شدن به چیزی . (اقرب الموارد) (المنجد). || (اصطلاح علم اصول ) قسیم تخصیص . خروج شی ٔ از حکم بطبیعت و ذات نه بواسطه ٔ مخصص لفظی . مثلاً اگر گویند «دانشمندان پرهیزکار را اکر
تخصیصلغتنامه دهخداتخصیص . [ ت َ ] (ع مص ) خاص کردن . (زوزنی ). خاص کردن . ضد تعمیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خاص گردانیدن . (آنندراج ). تخصیص چیزی ؛ ضد تعمیم آن . (اقرب الموارد) (المنجد). تخصیص به چیزی ؛ تفضیل دادن آن . (از المنجد). یکی از رسومات دینیه است که شخص یا مکانی یا شیئی را برا
اعتماددیکشنری عربی به فارسیتخصيص , منظورکردن (بودجه) , بستگي , وابستگي , موکول (بودن) , عدم استقلا ل , اتکاء متقابل
ساختار ریزِ هزینهcost breakdown structureواژههای مصوب فرهنگستانفهرست اجزای هزینههای پروژه در ساختاری سلسلهمراتبی که چگونگی تخصیص منابع بودجۀ پروژه را به اجزای ساختار ریز کار نشان میدهد اختـ . ساره CBS
تخصیصلغتنامه دهخداتخصیص . [ ت َ ] (ع مص ) خاص کردن . (زوزنی ). خاص کردن . ضد تعمیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خاص گردانیدن . (آنندراج ). تخصیص چیزی ؛ ضد تعمیم آن . (اقرب الموارد) (المنجد). تخصیص به چیزی ؛ تفضیل دادن آن . (از المنجد). یکی از رسومات دینیه است که شخص یا مکانی یا شیئی را برا
حرف تخصیصلغتنامه دهخداحرف تخصیص . [ ح َ ف ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: راء و الفی است که دراواخر اسامی معنی تخصیص دهد چنانکه او را و شما را و اسب را و جامه را. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 155). رجوع به «را» در همین لغت نامه شود. و در ص <span c
تخصیصلغتنامه دهخداتخصیص . [ ت َ ] (ع مص ) خاص کردن . (زوزنی ). خاص کردن . ضد تعمیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خاص گردانیدن . (آنندراج ). تخصیص چیزی ؛ ضد تعمیم آن . (اقرب الموارد) (المنجد). تخصیص به چیزی ؛ تفضیل دادن آن . (از المنجد). یکی از رسومات دینیه است که شخص یا مکانی یا شیئی را برا
بالتخصیصلغتنامه دهخدابالتخصیص . [ ب ِت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + تخصیص ) خصوصاً. مخصوصاً. بویژه . (ناظم الاطباء). اختصاصاً. و رجوع به تخصیص شود.