لغتنامه دهخدا
تخویة. [ ت َخ ْ ی َ ] (ع مص ) کشیدن ستاره از بهر فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). بی باران شدن ستاره ها و نیز میل کردن به فروشدن و غروب نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || شکم از زمین برداشتن اشتر در حال فروخفتن و مردان در حال سجده و بال فروگذاشتن مرغ . (تاج الم