تدبیقلغتنامه دهخداتدبیق . [ ت َ ] (ع مص ) به سریش استوار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شکار کردن به سریشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکار کردن با دِبْق . (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تدبّق شود.
تدبقلغتنامه دهخداتدبق . [ ت َ دَب ْ ب ُ ] (ع مص )شکار شدن بر سریشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکار شدن مرغ با دِبْق . (اقرب الموارد) (المنجد). || تدبق چیزی ؛ تلزج آن . (المنجد).
مدبقلغتنامه دهخدامدبق . [ م ُ دَب ْ ب ِ ] (ع ص ) شکارکننده مرغان را به سریشم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به دبق و تدبیق شود.