تذبیرلغتنامه دهخداتذبیر. [ ت َ ] (ع مص ) نبشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوشتن کتاب را. (المنجد) (اقرب الموارد).
تدبرلغتنامه دهخداتدبر. [ ت َ دَب ْ ب ُ ] (ع مص ) به اندیشه از پی کاری فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بیندیشیدن . (دهار). پس کار اندیشیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اندیشه کردن و حقیقت چیزی دریافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).به عاقبت کار نگریس
تدبیرلغتنامه دهخداتدبیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندیشه کردن در عاقبت کار. (تاج المصادر بیهقی ). پایان کار نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در پس کاری درآمدن و در عقب کاری غور کردن . پایان کاری نگریستن . (غیاث اللغات ). نیکو اندیشیدن ، و خصم بند ولایت گشای از صفات اوست و با لفظ آوردن و دادن و
تضبیرلغتنامه دهخداتضبیر. [ ت َ ] (ع مص ) فراهم آوردن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء). || سخت استواری استخوانها و پری گوشت و گرد اندامی . (منتهی الارب ). سخت استوار شدن استخوانها و گرد آمدن گوشت مرد. (از قطر المحیط).
مذبرلغتنامه دهخدامذبر. [ م ُ ذَب ْ ب ِ ] (ع ص ) نویسنده .(آنندراج ). نعت است از تذبیر. رجوع به تذبیر شود.
نبشتنلغتنامه دهخدانبشتن . [ ن ِ ب ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (ناظم الاطباء). خط. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). اثبات . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). سطر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). کتاب . کتابة. کتب . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). زبر. سفر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). رقم . وحی .
نوشتنلغتنامه دهخدانوشتن . [ ن ِ وِ ت َ ] (مص ) کتابت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).تحریر کردن . رقم کردن . (ناظم الاطباء). اندیشه و مطلبی را به وسیله ٔ مداد یا قلم به روی کاغذ آوردن . (فرهنگ فارسی معین ). نبق . تنبیق . تکتیب . اکتتاب . نسخ . انتساخ . (از منتهی ال