گسل ترادیسیtransform faultواژههای مصوب فرهنگستانگسل امتدادلغزی که دو مرز صفحة همگرا یا واگرا را به یکدیگر پیوند میدهد
گسل ترادیسیtransform faultواژههای مصوب فرهنگستانگسل امتدادلغزی که دو مرز صفحة همگرا یا واگرا را به یکدیگر پیوند میدهد
transformationدیکشنری انگلیسی به فارسیدگرگونی، تبدیل، تغییر شکل، ترادیسی، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت
transformationsدیکشنری انگلیسی به فارسیتحولات، دگرگونی، تبدیل، تغییر شکل، ترادیسی، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت
transformدیکشنری انگلیسی به فارسیتبدیل، ترادیسی، دگرگون کردن، تبدیل کردن، تغییر شکل دادن، تغییر شکل یافتن، نسخ کردن، ترادیسیدن
transformsدیکشنری انگلیسی به فارسیتبدیل می شود، ترادیسی، دگرگون کردن، تبدیل کردن، تغییر شکل دادن، تغییر شکل یافتن، نسخ کردن، ترادیسیدن
گسل ترادیسیtransform faultواژههای مصوب فرهنگستانگسل امتدادلغزی که دو مرز صفحة همگرا یا واگرا را به یکدیگر پیوند میدهد