تردسلغتنامه دهخداتردس . [ ت َرَدْ دُ ] (ع مص ) فروافتادن از مکان خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
طردیسلغتنامه دهخداطردیس . [ طَ ] (اِخ ) یکی از ملوک روم که یک سال پادشاهی کرد. (مجمل التواریخ والقصص ص 133).
تُردش اسیدیacid embrittlementواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تُردش هیدروژنی که براثر تمیزکاری اسیدی پدید میآید
تبدیلواژهنامه آزادتَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردازِۀ (تابعِ) بدست آمده به پارسی می شود "تَرادیسِ لاپلاس".
میترادیسفرهنگ نامها(تلفظ: mitrādis) (میترا = مهر ، خورشید + دیس (پسوند شباهت)) ، مانند مهر و خورشید ؛ (به مجاز) زیبارو .