تراژنtransgeneواژههای مصوب فرهنگستانهر قطعه از دِنای خارجی که پژوهشگران به داخل ژنگان یک موجود وارد میکنند
چتریانلغتنامه دهخداچتریان . [چ َ ] (اِ مرکب ) تیره ای از گیاهان که وضع گلهای آنها همیشه بشکل چتر و غالباًبصورت چتر مرکب است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 233).
تراژانلغتنامه دهخداتراژان . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) مارکوس اولپیوس تراژانوس کرینیتوس . یکی از امپراتوران بزرگ روم است که بسال 52 م . در ایتالیکا (اسپانیا) متولد شد. پدرش مردی نوخاسته بود و مورد حمایت امپراتور وسپازین قرار گرفت و
ترانلغتنامه دهخداتران . [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کنارک در شهرستان چاه بهار که در 72هزارگزی شمال باختری چاه بهار و هفت هزارگزی شمال راه مالرو چاه بهار به جاسک واقع است و 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ترایانلغتنامه دهخداترایان . [ ت َ ] (نف ، ق ) در حال تراییدن .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تراییدن شود.
تراژنزاییtransgenesisواژههای مصوب فرهنگستانانتقال ژن یا دِنا به یاخته یا اندامگانی که بهطور طبیعی فاقد آن است
تراژنیtransgenicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یاختۀ کشتشدۀ گیاه یا نُتاجی از آن که یک ژن تغییریافته را با روشهای گوناگون تراریختگی (transformation) دریافت کرده باشد
اندامگان تراژنهgenetically modified organism, living modified organism, genetically engineered organismواژههای مصوب فرهنگستانگیاه یا جانوری که یک ژن خارجی از گونهای دیگر بهروش آزمایشگاهی در ژنگان آن وارد شده باشد اختـ . تراژنه GMO
مولکولپروریmolecular farming, molecular pharming, molecular agriculture, biofarmingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از گیاهان یا حیوانات تراژن برای تولید مواد موردنیاز در صنعت داروسازی
پلینلغتنامه دهخداپلین . [ پْلی / پ ِ ] (اِخ ) کائیوس پلینیوس ِ کسلیوس سکوندوس . خواهرزاده ٔ پلین سابق الذکر. ادیب رومی متولد در کم ُ و دوست تراژان و مؤلف مدایح تراژان و نامه های معروف که برای معرفت اخلاق قدیم مفید است (تولد بسال 62
تراژنزاییtransgenesisواژههای مصوب فرهنگستانانتقال ژن یا دِنا به یاخته یا اندامگانی که بهطور طبیعی فاقد آن است
تراژنیtransgenicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یاختۀ کشتشدۀ گیاه یا نُتاجی از آن که یک ژن تغییریافته را با روشهای گوناگون تراریختگی (transformation) دریافت کرده باشد