ترجمانی کردنلغتنامه دهخداترجمانی کردن . [ ت َ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخن را از لغتی به لغت دیگر گرداندن . بیان کردن سخن کسی را بزبانی دیگر : امیر دانشمندی را برسولی آنجا فرستاد با دو مرد غوری ... تا ترجمانی کنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 111).<b
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ](اِخ ) محمدبن محمودبن محمدبن حسن خوارزمی ، علاءالدین حنفی (593 - 655 هَ . ق .). او راست «یتیمة الدهر فی فتاوی اهل العصر». (هدیة العارفین ج 2 ص <span clas
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ] (حامص ) ترجمه و تفسیر و تعبیر. (ناظم الاطباء). سخن گزاری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به معانی ترجمان شود.
ترجمانلغتنامه دهخداترجمان . [ ت َ ج ُ / ت َ ج َ / ت ُ ج َ / ت ُ ج ُ ] (ع ص ، اِ) شخصی را گویند که لغتی را بزبان دیگر تقریر نماید. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). بیان کننده ٔ زبانی بزبانی ، بفتح و
ترجمانیةلغتنامه دهخداترجمانیة. [ ت َ ج ُ نی ی َ ] (اِخ ) محله ای است بمغرب بغداد متصل به مراوزه ، و به ترجمان بن صالح منسوب است . (از معجم البلدان ).
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ] (حامص ) ترجمه و تفسیر و تعبیر. (ناظم الاطباء). سخن گزاری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به معانی ترجمان شود.
علاءالدین حنفیلغتنامه دهخداعلأالدین حنفی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) معروف به امام محمد ترجمانی (متوفی در 645 هَ . ق .). او راست : یتیمةالدهر فی فتاوی العصر. (کشف الظنون ).
زبان اندر کشیدنلغتنامه دهخدازبان اندر کشیدن . [ زَ اَ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) سکوت اختیار کردن . زبان درکشیدن . زبان در کام کشیدن . زبان در کام دزدیدن : چون طمع یکسو نهادم پایمردی گو مباش چون زبان اندرکشیدم ترجمانی گو مباش .<p cl
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ](اِخ ) محمدبن محمودبن محمدبن حسن خوارزمی ، علاءالدین حنفی (593 - 655 هَ . ق .). او راست «یتیمة الدهر فی فتاوی اهل العصر». (هدیة العارفین ج 2 ص <span clas
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ](اِخ ) محمدبن محمودبن محمدبن حسن خوارزمی ، علاءالدین حنفی (593 - 655 هَ . ق .). او راست «یتیمة الدهر فی فتاوی اهل العصر». (هدیة العارفین ج 2 ص <span clas
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ] (حامص ) ترجمه و تفسیر و تعبیر. (ناظم الاطباء). سخن گزاری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به معانی ترجمان شود.
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ](اِخ ) محمدبن محمودبن محمدبن حسن خوارزمی ، علاءالدین حنفی (593 - 655 هَ . ق .). او راست «یتیمة الدهر فی فتاوی اهل العصر». (هدیة العارفین ج 2 ص <span clas
ترجمانیلغتنامه دهخداترجمانی . [ ت َ ج ُ ] (حامص ) ترجمه و تفسیر و تعبیر. (ناظم الاطباء). سخن گزاری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به معانی ترجمان شود.