ترمزیلغتنامه دهخداترمزی . [ ] (اِ) بهار عجم و آنندراج بیت زیر را از سیفی شاهد این کلمه آورده اند بدون معنی کردن کلمه ، و ظاهراً آوندی است شراب را : یک ترمزی شراب که خوردم حکیم وارآمد بجوش بحر دل و در فغان شدم .
تابش ترمزیbremsstrahlungواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که از کُند شدن سریع ذرات باردار حاصل میشود
تکان ترمزیbraking nodواژههای مصوب فرهنگستانحرکت روبهپایین دماغة هواگرد در هنگام ترمزگیری یا حرکت روبهبالای دماغه در هنگام رها کردن ترمز
کچلی ترمزیbrake skid wear, flat spot wear, flat spot 2واژههای مصوب فرهنگستانرفتگی موضع مشخصی از سطح رویه