لغتنامه دهخدا
تروح .[ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) شبانگاه رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || شبانگاه آمدن قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شبانگاه سیر کردن یا کاری کردن و راحت یافتن . (آنندراج ). || بوی چیزی گرفتن آب از جهت