ترپهلالغتنامه دهخداترپهلا. [ ت ِ پ َ ] (هندی ، اِ) لفظی است هندی که معرب او اطریفل است و آن عبارت از ترکیب هلیله و آمله است . (الفاظ الادویه ). رجوع به اطریفل شود.
ترهلالغتنامه دهخداترهلا. [ ت َ هََ ] (اِ) ترهلان . طُبّاق . طُبّاقَه . قونیزا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به طباق و طباقه و ترهلان شود.
تراآلاییtransfectionواژههای مصوب فرهنگستانوارد کردن قطعات دِنای خارجی به درون یاختههای حیوانی برای مطالعۀ بیان ژن
ترالییلغتنامه دهخداترالیی . [ ] (اِخ ) الکساندرنام ، طبیب معروفی است از شهر ترالی . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به ترالی شود.
ترالیلغتنامه دهخداترالی . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) یکی از شهرهای ناحیه ٔ قدیمی لیدیا از آناطولی است که در حوالی رودخانه ٔ میاندر (مندرس ) قرار دارد و اکنون بنام سلطان حصاری معروف است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به ترال شود.