تزابیلغتنامه دهخداتزابی . [ ت َ ] (ع مص ) تکبر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نوعی از رفتار آهسته با تکبر و ناز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): یقال هو یتزابی ؛ ای یمشی فی تمدد و بطء. (اقرب الموارد).
تیزابیلغتنامه دهخداتیزابی . (ص نسبی ) منسوب به تیزاب . تیزاب زده .- سبزه ٔ تیزابی ؛ قسمی کشمش سبز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کشمش تیزابی .- طلای تیزآبی ؛ طلای بی غش یا بسیار کم غش .- کشمش تیزابی ؛ کشمشی که ب
تجوبیلغتنامه دهخداتجوبی . [ ت َ ] (اِخ ) ابن ملجم تجوبی قاتل امیرالمؤمنین علی علیه السلام . رجوع به تجوب شود.
تجوبیلغتنامه دهخداتجوبی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به قبیله ٔ تجوب . رجوع به ماده ٔ قبل و ماده ٔ بعد شود.
تجیبیلغتنامه دهخداتجیبی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به تجیب که قبیله ایست .(انساب سمعانی ). رجوع به تجیب و تجیبی (اِخ ) شود.