تزارالغتنامه دهخداتزارا. [ ] (اِخ ) شاعر روسی که بسال 1896 م . در موانست متولد شد. وی پایه گذار مکتب دادائیسم بود.
تجاریلغتنامه دهخداتجاری . [ ت َ ] (ع مص ) (از: «ج ری ») با هم رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مناظره کردن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تجاروا فی الحدیث . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تیزرایلغتنامه دهخداتیزرای . (ص مرکب ) المعی . اوذعی . (نصاب الصبیان ). زودیاب . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تیزبین . تیزبصر : چه دیدم ، تیزرایی تازه روئی مسیحی بسته در هر تار موئی . نظامی .دست به هم سود شه تیزرای وز سر کین دید سوی