تساجللغتنامه دهخداتساجل . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) با یکدیگر فخر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تباری . (اقرب الموارد). تباری و تسابق . (المنجد).
تسجیللغتنامه دهخداتسجیل . [ ت َ ] (ع مص ) سجل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سجل نوشتن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). قباله و تمسک نوشتن قاضی . (آنندراج ). || قضاوت کردن و حکم کردن و اثبات کردن در سجل . (از متن اللغة). تقیید اوراق در محاکم
تسجيلدیکشنری عربی به فارسینام نويسي , سربازگيري , نامنويسي , ثبت نام , ثبت , ضبط , صفحه گرامافون , اسم نويسي , موضوع ثبت شده
متساجللغتنامه دهخدامتساجل . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) فخرکننده با یکدیگر. (آنندراج ). بر یکدیگر فخرکننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تساجل شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن العلأبن منصور المخزومی الأدیب النحوی ، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس . وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 هَ .ق . در هشتاد و اند سالگی بود. و او اختصاصی عظیم به شیخ ابوسعیدبن خشاب داشت و هیچگ
متساجللغتنامه دهخدامتساجل . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) فخرکننده با یکدیگر. (آنندراج ). بر یکدیگر فخرکننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تساجل شود.