لغتنامه دهخدا
تشییع. [ ت َش ْ ] (ع مص ) از پی مسافر و جنازه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برآمدن با کسی تا وداع کند او را و برساند او را بمنزل و گسیل کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پس مسافر و جنازه رفتن . (آنندراج ). خارج شدن با کسی تا با وی وداع کندو او را بمنزلش برساند. (از