تصاعدیلغتنامه دهخداتصاعدی . [ ت َ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به تصاعد. رجوع به تصاعد شود.- مالیات تصاعدی ؛از انواع مالیات مستقیم است که بر اساس افزایش سود مقدار مالیات افزایش می یابد.
processionدیکشنری انگلیسی به فارسیصفوف، حرکت دسته جمعی، ترقی تصاعدی، ترقی، دسته راه انداختن، در صفوف منظم پیش رفتن
مرحلۀ نماییexponential phaseواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از رشد که به علت ثبات شرایط مطلوب، تعداد باکتریها به شکل تصاعدی رو به افزایش است متـ . مرحلۀ لگاریتمی logarithmic phase
عددیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد عددی، رقمی، دیجیتال، عددوار طبیعی، حسابی، صحیح، گویا، حقیقی، گنگ، مبهم کاردینال، اوردینال گرد، روند، کامل فرد، زوج اول بخشپذیر، قابل تقسیم مثبت، منفی، رادیکال مضروب کسری، اعشاری تصاعدی، توانی، لگاریتمی، مربع، مزدوج، مکعب نجومی، اسکالر