تصریبلغتنامه دهخداتصریب . [ ت َ ] (ع مص ) صمغ سرخ را خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صمغ خوردن . (از اقرب الموارد). || شیر ترش نوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تسربلغتنامه دهخداتسرب . [ ت َ س َرْ رُ ] (ع مص ) در سوراخ درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در سوراخ شدن وحشی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). انسراب (متن اللغة) (اقرب الموارد). || پر گردیدن آب و شراب . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تسریبلغتنامه دهخداتسریب . [ ت َ ] (ع مص ) گله گله گردانیدن اسب و اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). گله گردانیدن اسب و اشتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گله گله فرستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || عطا کردن چیزها را یکی ب
تشریبلغتنامه دهخداتشریب . [ ت َ ] (ع مص ) خورانیدن . || در مال کسی تصرف نمودن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مشک جدید را گل اندود کردن تا خوش بوی گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تشربلغتنامه دهخداتشرب . [ ت َ ش َرْ رُ ] (ع مص ) نوشیدن و آشامیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || در خویشتن چیدن . (تاج المصادر بیهقی ). درخوردن جامه خوی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سرایت کردن و درگذشتن از چیزی بچیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الا
تسربدیکشنری عربی به فارسینفوذ , تصفيه , تراوش , رخنه , تراوش کردن , فاش شدن , نشت , چکه , کمبود , کسر , کسري , فاش شدگي (اسرار) , مقداري که معمولا براي کسري در اثر نشتي درنظر ميگيرند