تصوریلغتنامه دهخداتصوری . [ ت َ ص َوْ وُ ] (ص نسبی ) منسوب به تصور. خیالی . وهمی . (ناظم الاطباء). || مقابل تصدیقی . رجوع به تصور (اصطلاح منطق ) شود.
تصویریfigurativeواژههای مصوب فرهنگستانهر اثر هنری که نمایانگر بخشی از طبیعت گیاهی یا حیوانی یا انسانی باشد
تصوریدیکشنری فارسی به انگلیسیaerial, fancy, fantastic, ideal, imaginary, insubstantial, notional, subjective, unsubstantial, visionary
تصویریfigurativeواژههای مصوب فرهنگستانهر اثر هنری که نمایانگر بخشی از طبیعت گیاهی یا حیوانی یا انسانی باشد
تصویریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ویری، دیدنی، مرئی، پیدا، اپتیک، نوری، روشن مربوط بهچشم ◄ چشمی▼
خط تصویریلغتنامه دهخداخط تصویری . [ خ َطْ طِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرحله ٔ دوم از مراحل اساسی خط است در این مرحله برای اظهار فکری صورت آنرا می کشیدند، مثلاً برای نوشتن حیوانی شکل آنرا می کشیدند. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 15</span
خدمات تلفن تصویریvideophony, video telephonyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات دورسخنی شخصبهشخص و مبتنی بر شمارهگیری که در آن از پایانۀ فشرده استفاده میشود
دودوَکنگاری تصویریvideonystagmography, VNGواژههای مصوب فرهنگستانآزمون بررسی عملکرد دهلیز گوش درونی که در آن حرکات کاراندامشناختی چشم در خلال تحریک دستگاه دهلیزی با استفاده از دوربینهای فروسرخ مشاهده و ثبت میشود
دید تصویریsynthetic vision, pictorial format avionicsواژههای مصوب فرهنگستاننمایش عوارض سطح زمین ازجمله موانع و باندهای پرواز که درواقع همان چیزی است که خلبان از پنجرۀ اتاقک خلبانی میبیند
بار تصویریimage chargeواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ ایستابرق/الکتروستاتیک، باری فرضی که همان پتانسیل الکتریکی ناشی از یک سطح رسانا را، در نبود آن سطح، ایجاد میکند