تطویشلغتنامه دهخداتطویش . [ ت َطْ ] (ع مص ) امروز و فردا کردن غریم خود را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از بیخ بریدن شرم مرد. (یادداشت مرحوم دهخدا): طوش الذکر؛ خصاه . (اقرب الموارد).
تتوجلغتنامه دهخداتتوج . [ ت َ ت َوْ وُ ] (ع مص ) تاج برهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). افسر پوشیدن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). تاج بر سر نهادن . (آنندراج ). تاج بر سر گذاشتن . (ناظم الاطباء).
تتویجلغتنامه دهخداتتویج . [ ت َ ] (ع مص ) تاج بر سر کسی نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ). افسر پوشانیدن کسی را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تیتوسلغتنامه دهخداتیتوس . (اِخ ) پسر وسپازین و امپراتور روم از 79 تا 81 م . بودو به «خوشی های نوع انسان » ملقب گردید. او بهترین فرمانروا برای مردم بود. او در روزی که نتوانست خدمتی به مردم کند گفت : «عمرم به بیهودگی گذشت » او د
تطوسلغتنامه دهخداتطوس . [ ] (اِخ ) پسر اشغانوس ملک روم . وی چهل سال پس از ارتفاع مسیح (ع ) به ایلیاء رفت و کشتار کرد و ویران نمود و اسیران فراوان گرفت . (از ایران باستان ج 3 ص 2551).
تطوسلغتنامه دهخداتطوس . [ ت َ طَوْ وُ ] (ع مص ) آراستن زن خود راو زینت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خود را چون طاووس آراستن زن . (از اقرب الموارد).
مطوشلغتنامه دهخدامطوش . [ م ُ طَوْ وَ] (ع ص ) شرم بریده (مرد). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که کیرش بریده شده باشد. و رجوع به تطویش شود.
امروزلغتنامه دهخداامروز. [ اِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) این روز. روزی که در آن هستیم . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همین روز. (فرهنگ فارسی معین ). روز حاضر. الیوم : ماریفنج اگرت دی بگزیدنوبت مار افعی است امروز. شهید.امروز بامداد