تحالملغتنامه دهخداتحالم . [ ت َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تَحْلِمَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تحلمة شود.
تحالملغتنامه دهخداتحالم . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) حلم نمودن بی حلم . (زوزنی ) (آنندراج ). حلم نمودن از خود که نباشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). خواب جعل کردن . (ناظم الاطباء).
تعالملغتنامه دهخداتعالم . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) بهم دانستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دانستن . یقال : تعالمه الجمیع؛ یعنی دانستند آن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
indoctrinatesدیکشنری انگلیسی به فارسیظهور می کند، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به
indoctrinateدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک کردن، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به
indoctrinatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک کننده، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به