تعدادلغتنامه دهخداتعداد. [ ت َ ] (ع مص ) مصدر است بمعنی عد (شمردن ). (از اقرب الموارد). شمار کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به عَدّ شود.
تعدادلغتنامه دهخداتعداد. [ ت ِ ] (از ع ، اِ) در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار. (ناظم الاطباء).
تعدیاتلغتنامه دهخداتعدیات . [ ت َ ع َدْ دی ] (ع اِ) مأخوذ از تازی اجحافات و ظلمها و ستمها و زبردستیها. (ناظم الاطباء).
شیمیگزینیchemoselectivityواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی که در آن یک مادۀ شیمیایی تمایل به واکنش با تعداد محدودی گروه عامل دارد
خدمات زیادبهکمmany-to-few serviceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات در سامانۀ اتوبوسرانی که در آن مسافران را از تعداد پرشماری ایستگاه مبدأ به تعداد محدودی ایستگاه مقصد انتقال میدهند
خدمات کمبهزیادfew-to-many serviceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات در سامانۀ اتوبوسرانی که در آن مسافران را از تعداد محدودی ایستگاه مبدأ به تعدادی پرشماری ایستگاه مقصد انتقال میدهند
ویژههَماییtopical meetingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردهمایی که بهمنظور خاصی برای بررسی یکی از مسائل روز تشکیل میشود و معمولاً تعداد محدودی متخصص در آن شرکت میکنند
تعمیمgeneralization 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ساختن یک مفهوم یا حکم یا اصل یا نظریه از تعداد محدودی موارد خاص و به کار بردن آن بهطور گستردهتر برای یک گروه کامل از اشیا یا رویدادها یا افراد
تعدادلغتنامه دهخداتعداد. [ ت َ ] (ع مص ) مصدر است بمعنی عد (شمردن ). (از اقرب الموارد). شمار کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به عَدّ شود.
تعدادلغتنامه دهخداتعداد. [ ت ِ ] (از ع ، اِ) در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار. (ناظم الاطباء).
استعدادلغتنامه دهخدااستعداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آماده شدن . آماده گشتن . (منتهی الارب ). آمادگی کردن . مهیا شدن . تهیؤ. آمادگی . (غیاث ): از استعداد و عزیمت معاودت حرب اعلامی کرده بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 339). || ساختن . ساز. ساخت . عُدّه : استعداد سفر؛ س
تعدادلغتنامه دهخداتعداد. [ ت َ ] (ع مص ) مصدر است بمعنی عد (شمردن ). (از اقرب الموارد). شمار کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به عَدّ شود.
تعدادلغتنامه دهخداتعداد. [ ت ِ ] (از ع ، اِ) در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار. (ناظم الاطباء).