تعشنطلغتنامه دهخداتعشنط. [ ت َع َ ن ُ ] (ع مص ) با شوی درآویختن زن و خصومت نمودن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تحسیناتلغتنامه دهخداتحسینات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تحسین : آنچه توابع خطابت بودکه آنرا تحسینات و تزیینات خوانند سه صنف بود. (اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ص 574). رجوع به تحسین شود.