تعمیر سطحیspot repair, surface repairواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تعمیر مَنجید، درصورتیکه میزان آسیبدیدگی لایهها کمتر از 25 درصد ضخامت مَنجید باشد؛ ترمیم این آسیبدیدگیها با تکهای لاستیک انجام میشود
شناسة تعمیر،کد تعمیرqualifierواژههای مصوب فرهنگستانرمزینهای حرفی ـ عـددی برای مشخص کردن منطقهای که در آنجا تعمیراتی بر روی واگن انجام شده یا قطعات آن بازسازی یا تعویض شده است
تحمرلغتنامه دهخداتحمر. [ ت َ ح َم ْ م ُ ] (ع مص ) در فربهی چون حمار کودن شدن . (تاج العروس ج 3 ص 157).
تحمیرلغتنامه دهخداتحمیر. [ ت َ ] (ع مص ) سرخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سرخ رنگ کردن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || گفتن کسی را ای حمار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (تاج العروس ج 3 ص <
تحمیرلغتنامه دهخداتحمیر. [ ت َ ح َ ی ُ ] (ع مص ) بزبان حِمْیَری سخن گفتن . (تاج العروس ج 3 ص 157) (شرح قاموس ) (ناظم الاطباء). || بدخلق شدن . (شرح قاموس ). بدخوی گردیدن . (ناظم الاطباء). در منتهی الارب چ تهران تحمیر بدین معانی
تعمیرلغتنامه دهخداتعمیر. [ ت َ ] (ع مص ) زندگانی دادن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). زندگانی دراز دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): لعمری لئن عمرتم السجن خالداً؛ ای ادمتم سجنه ُ کانهم جعلوا خالداً للسجن عمری . (اقرب الموارد). || تا دیر دا
تعمیرلغتنامه دهخداتعمیر. [ ت َ ] (ع مص ) زندگانی دادن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). زندگانی دراز دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): لعمری لئن عمرتم السجن خالداً؛ ای ادمتم سجنه ُ کانهم جعلوا خالداً للسجن عمری . (اقرب الموارد). || تا دیر دا
تعمیرفرهنگ فارسی عمید۱. آباد کردن؛ مرمت کردن خرابی خانه؛ قابل سکنی کردن جا و منزل.۲. [قدیمی] زندگی دراز کردن.
تعمیرلغتنامه دهخداتعمیر. [ ت َ ] (ع مص ) زندگانی دادن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). زندگانی دراز دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): لعمری لئن عمرتم السجن خالداً؛ ای ادمتم سجنه ُ کانهم جعلوا خالداً للسجن عمری . (اقرب الموارد). || تا دیر دا
تعمیرفرهنگ فارسی عمید۱. آباد کردن؛ مرمت کردن خرابی خانه؛ قابل سکنی کردن جا و منزل.۲. [قدیمی] زندگی دراز کردن.
خط تعمیرRIP track, repair inspect and paintواژههای مصوب فرهنگستانخطی در محوطة ردهبندی که عملیات تعمیر و بازرسی و نقاشی واگنها در آن انجام میشود