تفئیللغتنامه دهخداتفئیل . [ ت َ ] (ع مص ) فال گیرانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شیب تافلTafel slopeواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نمودار تافل در محدودۀ مثبت و منفی پنجاه میلیولت به پتانسیل مدارباز که شکل نمودار در آن بخش خطی است
نمودار تافلTafel plotواژههای مصوب فرهنگستاننمودار تغییرات پتانسیل الکترود برحسب لگاریتم چگالی جریان، زمانی که الکترود نسبت به پتانسیل مدارباز خود، هم درجهت کاتدی و هم درجهت آندی، قطبیده میشود
ثفللغتنامه دهخداثفل . [ ث َ ] (ع مص ) ثفل رَحی ؛ سفره گستردن زیر دست آس . || ثفل شی ٔ، پراکنده کردن آن به یک بار (از منتهی الارب ).