تفاوتلغتنامه دهخداتفاوت . [ ت َ وُ / وِ / وَ ] (ع مص ) از هم جدا و دور شدن دو چیز. و هو علی غیر القیاس لان المصدر من تفاعل بضم العین الا ما روی فی هذالحرف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به هر سه حرکات واو درست باشد مگر ضمه ا
تفاوتدیکشنری فارسی به انگلیسیcontrast, difference, differential, discrepancy, dissimilarity, distinction, diversity, inequality, variance
تفاودلغتنامه دهخداتفاود. [ ت َ وُ ] (ع مص )همدیگر فایده دادن از علم و هنر و صواب تفاید است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تفاوضلغتنامه دهخداتفاوض . [ ت َ وُ ] (ع مص ) با یکدیگر انباز شدن در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با یکدیگر انباز و برابر شدن در کار و مال . (از اقرب الموارد). || برابری : شرکة تفاوض ؛ انبازی برابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
تفاوت داشتنلغتنامه دهخداتفاوت داشتن . [ ت َ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اختلاف داشتن و موافق نبودن و فرق و امتیاز داشتن و نقاضت داشتن . (ناظم الاطباء) : غم و شادی برِ عارف چه تفاوت داردساقیاباده بده شادی آن کاین غم ازوست .سعدی .
تفاوت داشتنلغتنامه دهخداتفاوت داشتن . [ ت َ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اختلاف داشتن و موافق نبودن و فرق و امتیاز داشتن و نقاضت داشتن . (ناظم الاطباء) : غم و شادی برِ عارف چه تفاوت داردساقیاباده بده شادی آن کاین غم ازوست .سعدی .
تفاوت کردنلغتنامه دهخداتفاوت کردن . [ ت َ وُک َ دَ ] (مص مرکب ) فرق کردن و مختلف شدن و موافق نبودن و امتیاز حاصل کردن . (ناظم الاطباء) : پنجه در صید برده ضیغم راچه تفاوت کند که سگ لاید. (گلستان ).گر درون سوخته ای با تو برآرد نفسی چه
تفاوت داشتنلغتنامه دهخداتفاوت داشتن . [ ت َ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اختلاف داشتن و موافق نبودن و فرق و امتیاز داشتن و نقاضت داشتن . (ناظم الاطباء) : غم و شادی برِ عارف چه تفاوت داردساقیاباده بده شادی آن کاین غم ازوست .سعدی .
تفاوت کردنلغتنامه دهخداتفاوت کردن . [ ت َ وُک َ دَ ] (مص مرکب ) فرق کردن و مختلف شدن و موافق نبودن و امتیاز حاصل کردن . (ناظم الاطباء) : پنجه در صید برده ضیغم راچه تفاوت کند که سگ لاید. (گلستان ).گر درون سوخته ای با تو برآرد نفسی چه
مابه التفاوتلغتنامه دهخدامابه التفاوت . [ ب ِ هِت ْ ت َوُ ] (ع اِ مرکب ) آنچه که موجب فرق و دوری و جدائی دو چیز از یکدیگر گردد.
متفاوتلغتنامه دهخدامتفاوت . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) از هم جدا و دور شونده . (آنندراج ). متمایز و متفرق و جدا. از هم متمایز و مختلف و از هم جدا و جداگانه . (ناظم الاطباء) : چه عالمیان در منازل و معارج و مراتب و مدارج متفاوت قدراند. (سندبادنامه ص 4
متفاوتفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری فرق و تفاوت داشته باشد.۲. (قید) بهصورت ناهماهنگ؛ مختلف با دیگران.
بلاتفاوتلغتنامه دهخدابلاتفاوت . [ ب ِ ت َ وُ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + تفاوت ) بدون تفاوت . بی تمایز. (فرهنگ فارسی معین ).