تفلاتلغتنامه دهخداتفلات . [ ت َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ تَفِلَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تفلة شود.
تفلتلغتنامه دهخداتفلت . [ ت َ ف َل ْ ل ُ ] (ع مص ) درگذشتن چیزی از کسی . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). || رهایی یافتن . (از اقرب الموارد) : و قَل من رأیناه تفلت منه . (ابن البیطار ج 1 ص 133). || پیکار
تفلیذلغتنامه دهخداتفلیذ. [ ت َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): فلذت اللحم . (از اقرب الموارد).
طفولیتلغتنامه دهخداطفولیت . [ طُ لی ی َ ] (ع اِمص ) کودکی . بچگی . صباوت . خردسالی . صبا : از عصر طفولیت به زمان شباب رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 397). او در سن طفولیت ... موسم ضعف رای و نقصان رشد بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <span class