تفهملغتنامه دهخداتفهم . [ ت َ ف َهَْ هَُ ] (ع مص ) دریافتن به درنگ . (تاج المصادر بیهقی ). دریافتن . (زوزنی ) (دهار). اندک اندک دریافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ادراک . دریافت و بازیافت . (ناظم الاطباء) : که اگر در خواندن فروماند به
تفحیملغتنامه دهخداتفحیم . [ ت َ ] (ع مص ) نارفتن اول شب تا تاریکی شب بشود. (تاج المصادربیهقی ). سیرناکردن در تاریکی اول شب . || سیاه گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). با زغال سیاه کردن . (از اقرب الموارد).
تفهیملغتنامه دهخداتفهیم . [ ت َ ] (ع مص ) دریاوانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). فهمانیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فهمانیدن و دریافت کنانیدن . تدریس و تعلیم و آموختگی . (ناظم الاطباء). و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). تفهیم
قابلیت درکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن قابلیت درک، سادگی، صراحت، سرراستی انسجام منطقی وضوح، روشنی، شفافیت تفهم
استعاراتلغتنامه دهخدااستعارات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ استعارة: و خوانندگان این کتاب را باید که همّت بر تفهّم معانی مقصور گردانند و وجوه استعارات آنرا بشناسند. (کلیله و دمنه ).
سبکلغتنامه دهخداسبک . [ س َ ب ُ ] (اِ) نام آهنگی است در موسیقی . رجوع به آهنگ شود. || (ص ) در اصطلاح موسیقی بنوعی از آهنگ گفته میشود که قابل تفهم عامه باشد مثل موسیقی جاز که این موسیقی در مقابل سنگین که عبارت از موسیقی کلاسیک است بکار برده میشود.
تفهیملغتنامه دهخداتفهیم . [ ت َ ] (ع مص ) دریاوانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). فهمانیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فهمانیدن و دریافت کنانیدن . تدریس و تعلیم و آموختگی . (ناظم الاطباء). و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). تفهیم
متفهملغتنامه دهخدامتفهم . [ م ُ ت َ ف َهَْ هَِ ] (ع ص ) اندک اندک دریابنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کسی که اندک اندک دریافت میکند و میفهمد. (ناظم الاطباء). || دانا و عاقل . (ناظم الاطباء).
مستفهملغتنامه دهخدامستفهم . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفهام . فهمیدن خواهنده . (از منتهی الارب ). آگاهی خواهنده و فهمیدن خواهنده . (از اقرب الموارد). پرسنده . دانستن خواه . رجوع به استفهام شود.