خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تف
لهجه و گویش مازنی
taf کپک – کفک
-
تف
لهجه و گویش مازنی
tof ۱آب دهان ۲لفظی که در هنگام افسوس و توهین به کار می رود
-
تف
لهجه و گویش مازنی
tef از اصوات است برای ابراز دلهره و غمگینی از دست دادن نزدیکان ...
-
واژههای مشابه
-
تُف
لهجه و گویش بختیاری
tof تُف.
-
تُف
لهجه و گویش دزفولی
آب دهان که به بیرون ریخته شود .
-
تَفْ
لهجه و گویش گنابادی
taf در گویش گنابادی یعنی دروغ ، دروغگویی ، چرت و پرت ، تف دادن خوراکی با روغن و سرخ کردن
-
تف تف هاکردن
لهجه و گویش مازنی
tof tof hakordan بیزاری از طعم غذا یا نوع خوراک
-
تف مال، تف مال کردن
لهجه و گویش تهرانی
تف زدن،کثیف کردن.
-
تف بزوئن
لهجه و گویش مازنی
taf bazooan تیغ زدن – برش دادن
-
تف تب
لهجه و گویش مازنی
taf tab نیمه کاره – کار موقتی – ناقص گذاشتن کار
-
تف تفه
لهجه و گویش مازنی
taf tafe له له زدن از گرما یا درد
-
اخ تف
لهجه و گویش مازنی
aKhtof خلط – خلط سینه
-
خِلْ تُفْ
لهجه و گویش گنابادی
kheltof در گویش گنابادی یعنی خلط گلو ، آب دهان همراه با خلط گلو
-
تُف تُفه کردن
لهجه و گویش تهرانی
طرد کردن