خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقبل رسمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آدمی
فرهنگ فارسی عمید
آدم؛ انسان: ◻︎ تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی (سعدی: ۶۶).
-
آرامی
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به آرام: قوم آرامی. Δ بنابر روایات، آرام پسر پنجم سامبن نوح بوده است.۲. زبانی از خانوادۀ زبانهای حامی ـ سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سُریانی در حوالی موصل به آن تکلم میکنند.
-
آکادمی
فرهنگ فارسی عمید
انجمنی رسمی در هر کشور که از بزرگان علوم و فنون برای بحث و تحقیق در مسائل علمی و ادبی تشکیل میشود؛ فرهنگستان.
-
آناتومی
فرهنگ فارسی عمید
= کالبدشناسی
-
آنمی
فرهنگ فارسی عمید
= کمخونی
-
ابریشمی
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه از ابریشم بافته یا ساخته شده باشد.۲. (اسم، صفت نسبی) ابریشمفروش.۳. مانند ابریشم؛ نرم.۴. (اسم) (پزشکی) = کاپوت
-
اپیدمی
فرهنگ فارسی عمید
۱. (پزشکی) شیوع بیماریای که میتواند افراد بسیاری را همزمان مبتلا کند.۲. [مجاز] شیوع یک پدیده یا رفتار.
-
اتمی
فرهنگ فارسی عمید
۱. (فیزیک) مربوط به اتم: انرژی اتمی.۲. ویژگی نوعی سنگ مصنوعی گرانقیمت که در جواهرسازی به کار میرود: نگین اتمی.
-
اجرت المسمی
فرهنگ فارسی عمید
اجارهبهای معیّنشده در اجارهنامه.
-
احکامی
فرهنگ فارسی عمید
کسی که در احکام نجوم تخصص دارد.
-
ارومی
فرهنگ فارسی عمید
= ارموی
-
اسامی
فرهنگ فارسی عمید
= اسم
-
اسلامی
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به اسلام: معماری اسلامی.۲. مسلمان.۳. [عامیانه] متدین؛ کوشا در رعایت اصول شرع.
-
اسلیمی
فرهنگ فارسی عمید
نوعی نقشونگار مرکب از خطهای منحنی مارپیچ با شاخههای کوتاه و برگ و گُل که در کتیبهها و بعضی دیگر از کارهای نقاشی، کاشیکاری، و گچبری ترسیم میشود. Δ بعضی محققان کلمۀ اسلیمی را همان کلمۀ «اسلامی» دانسته و گفتهاند که از خط کوفی سرمشق گرفته ش...
-
اعجمی
فرهنگ فارسی عمید
۱. غیرعرب.۲. کسی که نتواند درست و فصیح سخن بگوید.