طاقبازلغتنامه دهخداطاقباز. (ص مرکب ، ق مرکب ) سِتان . طاقواز.- طاقباز خوابیدن یا طاقواز افتادن یا طاقواز خفتن ؛ در تداول عامه سِتان خفتن . بر قفا خفتن . بر پشت خوابیدن . استلقاء. چارطاق خوابیدن در تداول عامه .- طاقباز کردن یاگذاشتن در ؛ آ