خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقریب
/taqrib/
معنی
۱. نزدیک کردن؛ نزدیک گردانیدن.
۲. نزدیک بودن.
۳. [قدیمی] نوعی دویدن اسب؛ چهارنعل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقریب
لغتنامه دهخدا
تقریب . [ ت َ] (ع مص ) نزدیک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک گردانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). نزدیک گردانیدن بخدا : الانام القادر باﷲ... بما قدمه من اف...
-
approximation 1
تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
-
تقریب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqrib ۱. نزدیک کردن؛ نزدیک گردانیدن.۲. نزدیک بودن.۳. [قدیمی] نوعی دویدن اسب؛ چهارنعل.
-
تقریب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نزدیک کردن . 2 - چهار نعل تاختن اسب . 3 - قربانی کردن .
-
تقریب
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
واژههای مشابه
-
تقريب
دیکشنری عربی به فارسی
نزديکي , شباهت زياد , قريب بصحت , تخمين
-
acoustic approximation
تقریب آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تقریبی که در آن به جای معادلات آبپویاییشناختی/ هیدرودینامیکی غیرخطی گاز از معادلۀ خطی انتشار موج صوتی استفاده میشود
-
slab approximation
تقریب تختالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در لایۀ آمیخته، تقریبی برای ساده کردن با توجه به تکانۀ افقی
-
impulse approximation
تقریب ضربه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تقریبی که در آن برای برخورد بین ذرۀ فرودی و ذرۀ مقید هدف، از نیروهای قیدی ذرۀ هدف صرفِنظر میشود
-
approximation formula
فرمول تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولی که برای تقریب زدن به کار گرفته میشود
-
approximation theory
نظریۀ تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شاخهای از آنالیز ریاضی که روشهای تقریب زدن را مطالعه میکند و میزان خطای حاصل را تخمین میزند
-
به تقریب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
about
-
تقریب زدن
دیکشنری فارسی به عربی
تقريبي
-
geostrophic momentum approximation
تقریب تکانۀ زمینگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تقریب انتخابی تکانۀ واقعی با تکانۀ زمینگَردِ متناظر آن